بسیاری از افراد زندگی بسیار معمولی و معقولی دارند و به عملکردی معمولی قانع میشوند. اما چرا نباید در هر زمینه از زندگی به یک پدیده تبدیل شویم؟ بیایید نوع جدیدی از زندگی را آغاز کنیم که سرشار از شادی و سرزندگی است.
الگو گرفتن از روش قهرمانان ورزشی
قهرمانان ورزشی در فعالیت حرفهای خود کارهایی انجام میدهند که از دید بسیاری از مردم معمولی غیرممکن است. ورزشکاران میآموزند که اگر معمولی باشند، یا حتی اگر خوب باشند نمیتوانند قهرمان شوند. قهرمانان کارهایی بسیار سخت و دور از انتظار انجام میدهند و باعث تعجب همگان میشوند. برای قهرمان شدن باید مرزهای معمول عملکرد را شکست و عملکرد خارقالعادهای داشت.
علم افزایش عملکرد از یونان باستان بهوجود آمده است و معلمانی بودهاند که ورزشکاران را آموزش میدادند و آنها را تبدیل به قهرمان میکردند. نکته مهم این است که افرادی که این علم را آموزش میدادند بههیچ وجه با آن مهارت آشنا نبودند. برای مثال به ورزشکاران آموزش میدادند که چطور در رشتة پرتاب نیزه قهرمان شوند، درحالیکه خودشان تا بهحال نیزهای را پرتاب نکرده بودند. بنابراین نکته اصلی در رسیدن به عملکرد خارقالعاده، مهارت تخصصی نبود بلکه موارد دیگری بود که تمرکز بر آنها باعث افزایش عملکرد ورزشکاران میشد.
چالشهای روزانه و انرژی ما
احساس یاس و ناامیدی پس از یک روز کاری معمولا نتیجه این موضوع است که چالشهای ما با میزان انرژی که میتوانیم مصرف کنیم، همخوانی ندارد. اگر ما انرژی زیادی داریم و با چالشهایی بسیار کوچک و ساده روبرو هستیم پس از مدت کوتاهی احساس کسالت میکنیم و انگیزه انجام کارها در ما کمتر میشود.
عکس این موضوع نیز صادق است، اگر در روز با چالشهای بسیار بزرگی مواجه هستیم که تمام انرژی ما را مصرف میکند و به نتایج لازم نمیرسیم، باز احساس یاس و خستگی خواهیم کرد.
بنابراین راز لذت بردن از روز کاری آن است که چالشهای ما در حد انرژی و تواناییهایمان باشد.
فرض کنید یک ورزشکار انرژی فراوانی دارد ولی سادهترین فعالیتهای ممکن به او واگذار میشود، یا در تمرینات خود آنقدر اطراف زمین فوتبال میدود که تمام انرژیاش صرف اینکار شود. او در هر دو حالت نمیتواند عملکرد بالایی داشته باشد. ورزشکاران میدانند که میزان مصرف انرژی در داشتن عملکرد مناسب نقشی حیاتی دارد.
بهترین حالت ممکن آن است که رفتهرفته چالشهای خود را بزرگتر کنیم و از طرف دیگر ظرفیت خود را نیز افزایش دهیم تا بتوانیم انرژی بیشتری مصرف کنیم. یک ورزشکار ابتدا از وزنههای سبکتر شروع میکند و رفتهرفته با افزایش توانایی بدن وزنهها را افزایش میدهد.
چرا روز کاری ما به اندازة کافی لذتبخش نیست؟
منظور از روز کاری هر فعالیتی است که نه بهعنوان تفریح بلکه بهعنوان کاری هدفمند انجام میشود. این فعالیت میتواند آماده شدن برای کنکور، نوشتن یککتاب، ورزش برای کسب تناسب اندام یا هر فعالیت دیگری باشد.
اغلب افراد بلافاصله جواب میدهند که دلیل عملکرد پایین آنها دیگران هستند، مثلا عضوی از خانواده که کنار آمدن با او مشکل است، رئیسی که توقعات زیادی دارد یا مشتریانی که با خواستههایشان زندگی او را سخت کردهاند.
ولی اگر دقیقتر نگاه کنیم، معمولا موضوع به خودمان برمیگردد. گاهی شاید انرژی فیزیکی کافی نداریم و همین موضوع باعث میشود، از انجام کارها لذت نبریم، شاید انرژی احساسی ما کم شده است و به بازیابی آن اهمیت ندادهایم. همین موضوع باعث میشود با کوچکترین برخورد یا انتقاد دیگران احساس بسیار بدی داشته باشیم و حتی شاید حالت تدافعی بگیریم.
همچنین شاید از لحاظ ذهنی خسته باشیم و از روشهای مناسبی برای شارژ قوای ذهنی استفاده نکنیم. بسیاری از ما درباره مغز خودمان و روش نگهداری بهتر آن چیزی نمیدانیم.
همچنین شاید نیاز به تقویت روحیه داریم. روحیه خوب خودبهخود حفظ نمیشود. تمامی این موارد به خودمان و اقداماتی که انجام میدهیم بستگی دارد.
بنابرین لذتبخش شدن روز کاری ما اغلب به خودمان بستگی دارد و اگر با روشهای افزایش عملکرد آشنا شویم، میتوانیم در بدترین شرایط، عملکرد بسیار بالایی داشته باشیم.
دونده ماراتن نباشید!
برای افزایش عملکرد و انجام کارهای خارقالعاده باید دیدگاه خود را نسبت به کارها عوض کنیم. ما دونده دوی ماراتن نیستیم که ساعتهای بیوقفه فعالیت کنیم تا به خط پایان برسیم. انجام بسیاری از کارهای روزانه مانند دوی سرعت هستند. در دوی سرعت ورزشکار استراحت کافی میکند. با ورزش و تمرینات مناسب و همچنین تغذیه صحیح، انرژی کافی ذخیره میکند. سپس در مدت کوتاهی عملکردی بسیار بالا از خود نشان میدهد و سپس مجددا به استراحت میپردازد.
مشکل بسیاری از مدیران و کارمندان آن است که در طول روز فعالیتهای طولانی و بیوقفهای دارند که معمولا بازده بسیار پایینی دارد و همین موضوع باعث میشود انجام کارهای قابلتوجه و بزرگ، سختتر شود و نتیجه فقط خستگی و یاس است.
بنابراین باید این دیدگاه را کنار بگذاریم که اگر نتایج کافی حاصل نمیشود راهحل آن است که بیشتر کار کنیم و ساعات کاری را افزایش دهیم. با این روش نمیتوان عملکرد خارقالعادهای داشت.
در «حوزه خاکستری» گرفتار نشوید!
روز کاری اغلب مردم کاملا خطی است، یعنی از صبح که به محل کار میروند مثلا 9 صبح تا 5 بعدازظهر، فعالیتهایشان در حوزه خاکستری است، یعنی مغز و احساسات و تمام قوای دیگر و انرژی فیزیکی بهگونهای است که نه کاملا درگیر یک فعالیت، نه کاملا از آن فعالیت جدا میشوند.
خود را با ساعتها کار ممتد با عملکرد پایین فریب ندهید. معمولا 7 تا 8 ساعت کار مداوم در حوزه خاکستری، معادل 90 تا 120 دقیقه کار کاملا متمرکز و شدید و بدون وقفه است. بسیاری از فعالیتهای روز کاری در همان دو ساعت اولیه روز قابلانجام هستند. البته واضح است منظورمان کارهایی هستند که به زمان خاصی وابسته نیستند. مثلا نمیتوانید ناهار را در همان دو ساعت اول روز میل کنید!