www.iiiWe.com » خاطره ای از پروفسور حسابی و انیشتین

 صفحه شخصی سید ابراهیم موسوی نژاد   
 
نام و نام خانوادگی: سید ابراهیم موسوی نژاد
استان: فارس
رشته: کارشناسی ارشد عمران - پایه نظام مهندسی: دو
شغل:  سرپرست تعمیرات ساختمان
تاریخ عضویت:  1389/01/27
 روزنوشت ها    
 

 خاطره ای از پروفسور حسابی و انیشتین بخش عمومی

21

پروفسور حسابی چند نظریه مهم در علم فیزیک داشتند که مهم ترین وآخرین آن ها نظریه بی نهایت بودن ذرات بود، در این ارتباط با چندین دانشمند اروپایی مکاتبه و ملاقات می کنند و همه آنها توصیه می کنند که بهتر است که بطور مستقیم با دفتر پروفسور انیشتین تماس بگیرد بنابراین ایشان نامه ای همراه با محاسبات مربوطه را برای دفتر ایشان در دانشگاه پرینستون می فرستند بعد از مدتی ایشان به این دانشگاه دعوت میشوند و وقت ملاقاتی با دستیار انیشتین برایشان مشخص میشود پس ازملاقات با پروفسور شتراووس به ایشان گفته می شود که برای شما وقت ملاقاتی با پروفسور انیشتین تعیین می شود که نظریه خود را بصورت حضوری با ایشان مطرح کنید.

پروفسور حسابی این ملاقات را چنین توصیف می کنند:
وقتی برای اولین بار با بزرگترین دانشمند فیزیک جهان آلبرت انیشتین روبرو شدم ایشان را بی اندازه ساده، آرام و متواضع یافتم و البته فوق العاده مودب و صمیمی! زودتر از من در اتاق انتظار دفتر خودش، به انتظار من نشسته بود و وقتی من وارد شدم با استقبالی گرم مرا به دفترکارش برد و بدون اینکه پشت میزش بنشیند کنار من روی مبل نشست، نظریه خود را درارتباط با بی نهایت بودن ذرات برای ایشان توضیح دادم، بعد از اینکه نگاهی به برگه های محاسباتی من انداختند، گفتند که ما یکماه دیگر با هم ملاقات خواهیم کرد.

یکماه بعد وقتی دوباره به ملاقات انیشتین رفتم به من گفت : من به عنوان کسی که در فیزیک تجربه ای دارم می توانم به جرات بگویم نظریه شما در آینده ای نه چندان دور علم فیزیک را متحول خواهد کرد باورم نمی شد که چه شنیده ام، دیگر ازخوشحالی نمی توانستم نفس بکشم، در ادامه اما توضیح دادند که البته نظریه شما هنوز متقارن نیست باید بیشتر روی آن کار کنید برای همین بهتر است به تحقیقات خود ادامه دهید من به دستیارم خواهم گفت همه امکانات لازم را در اختیار شما بگذارند، به این ترتیب با پیگیری دستیار و ارسال نامه ای با امضا انیشتین، بهترین آزمایشگاه نورآمریکا در دانشگاه شیکاگو، با امکانات لازم را در اختیار من قرار دادند و درخوابگاه دانشگاه نیز یک اتاق بسیار مجهز مانند اتاق یک هتل در اختیار من گذاشتند،اولین روزی که کارم را در آزمایشگاه شروع کردم و مشغول جابجایی وسایل شخصی بر روی میزم و کشوهای آن بودم، متوجه شدم یک دسته چک سفید که تمام برگه های آن امضا شده بود در داخل یکی از کشوها جا مانده است، بسرعت آن را نزد رئیس آزمایشگاه بردم و مسئله را توضیح دادم، رئیس آزمایشگاه گفت این دسته چک جا نمانده متعلق به شما است که تمام نیازمندیهای تحقیقاتی خود را بدون تشریفات اداری تهیه کنید این امکان برای تمام پژوهشگران این آزمایشگاه فراهم شده است، گفتم اما با این روش امکان سوءاستفاده هم وجود دارد؟ او در پاسخ گفت درصد پیشرفت ما از این اعتماد در مقابل خطاهای احتمالی همکاران خیلی ناچیز است.

بعد از مدتها تحقیق بالاخره نظریه ام آماده شد و درخواست جلسه دفاعیه را به دانشگاه پرینستون فرستادم و بالاخره روزدفاع مشخص شد، با تشویق حاضرین در جلسه، وارد سالن شدم و با کمال شگفتی دیدم انیشتین در مقابل من ایستاد و ابراز احترام کرد و به دنبال او سایر اساتید و دانشمندان هم برخواستند، من که کاملا مضطرب شده و دست و پای خود را گم کرده بودم با اشاره ی پروفسور انیشتین و نشتستن در کنار ایشان کمی آرام تر شده، سپس به پای تخته رفتم شروع کردم به توضیح معادلات و محاسباتم و سعی کردم که با عجله نظراتم را بگویم که پروفسور انیشتین من را صدا کرده و گفتند که چرا اینهمه با عجله؟ گفتم نمی خواهم وقت شما و اساتید را بگیرم ولی ایشان با محبت گفتند خیر الان شما پروفسور حسابی هستید و من و دیگران الان دانشجویان شما هستیم و وقت ما کاملا در اختیارشماست.

آن جلسه دفاعیه برای من یکی از شیرین ترین و آموزنده ترین لحظات زندگیم بود من در نزد بزرگترین دانشمند فیزیک جهان یعنی آلبرت انیشتین از نظریه خودم دفاع می کردم و مردی با این برجستگی من را استاد خود خطاب کرد و من بزرگترین درس زندگیم را نیز آنجا آموختم که هر چه انسان وجود ارزشمندتری دارد همان اندازه متواضع، مودب و فروتن نیز هست. بعد از کسب درجه دکترا انیشتین به من اجازه داد که در کنار او در دانشگاه پرینستون به تدریس و تحقیقاتم ادامه دهم

پنجشنبه 22 دی 1390 ساعت 11:11  
 نظرات    
 
مهدی حمزه زاده آذر 14:09 پنجشنبه 22 دی 1390
2
 مهدی حمزه زاده آذر
جالب بود ممنون لذت بخش ترین تجربه برای پروفسور حسابی (ره)
حسن ابراهیمی 19:56 پنجشنبه 22 دی 1390
1
 حسن  ابراهیمی
ممنونم آقای مهندس موسوی نژاد گرامی , تواضع , صراحت و صداقت , ایمان , اعتماد , یک رنگی و هم دلی و خیلی چیزهای دیگه , درسهای ارزشمندی هستند که در این دیدار بین دو اندیشمند بزرگ جهان روی داد .

خودبزرگ بینی نبود , حرص نبود , حسرت نبود , حسادت نبود , ستیزه جویی نبود , طمع نبود , فریب نبود , تک روی نبود و خیلی چیزهای دیگه نبود ,

انسانهای دانا با داشتن ویژگی ها و خصوصیات انسانی و کمالاتی که دارند به بزرگی میرسند و الحق که شایسته ی این مقام هستند , یادشان گرامی

با تشکر , موفق باشید
مهدی ناطقی 20:35 پنجشنبه 22 دی 1390
2
 مهدی ناطقی
فقط میشه گفت : وای بر ما
مهدی رجالی 22:39 پنجشنبه 22 دی 1390
3
 مهدی رجالی
هر چه انسان وجود ارزشمندتری دارد همان اندازه متواضع، مودب و فروتن نیز هست...

آیا عکسشم صادقه؟
عباس مرادی 22:39 پنجشنبه 22 دی 1390
3
 عباس مرادی
ممنون از شما جناب مهندس موسوی نژاد،خیلی عالی بود با اشتیاق تمام همه اش را خوندم و کلی لذت بردم
مطلب کیانی زاد 22:53 پنجشنبه 22 دی 1390
2
 مطلب کیانی زاد
هر چه انسان وجود ارزشمندتری دارد همان اندازه متواضع، مودب و فروتن نیز هست.

جمله ی جالبی بود ممنونم مهندس
م. مستاجران 23:24 پنجشنبه 22 دی 1390
2
 م. مستاجران
با سلام:
آقا سید خیلی ممنون .جالب بود
ای کاش منبع را هم ذکر می کردید .
مسعود احمدنژاد 01:29 آدینه 23 دی 1390
2
 مسعود احمدنژاد
دانشکاه مالزی هم دکترا میده"آه" . هر کی هم میره اونجا بر میگرده انگار مدرکش رو از بابای البرت انیشتین گرفته انقدر خودش رو میگیره.
شهره هوشمندراد 11:37 آدینه 23 دی 1390
2
 شهره هوشمندراد
درخت هر چه پربارتر، سر به زیر تر و
قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری. گوی سبقت رو کسانی می ربایند که هم زرگر دارند و هم گوهری.
م افتخاری 22:05 آدینه 23 دی 1390
1
 م افتخاری
جالب بود
سپاس
کورش نیکزاد 19:54 شنبه 24 دی 1390
1
 کورش نیکزاد
آقا تو رو خدا دیگه پروفسور حسابی رو مثل شریعتی خز و خیل نکنین
این قضیه ای که ایجا نوشتن البته واقعیه
اما اینطور نشه که دوباره هرکی هر جمله ای پیدا کرد به اسم ایشون بفرسته واسه این و اون
شاهین کاظمی نژاد 08:14 یکشنبه 25 دی 1390
1
 شاهین کاظمی نژاد
بسیار آموزنده بود ،ممنون
محمد علی سعیدیان 10:38 یکشنبه 25 دی 1390
1
 محمد علی  سعیدیان
مرقوم فرمودید(((درصد پیشرفت ما از این اعتماد در مقابل خطاهای احتمالی همکاران خیلی ناچیز است.)))???????????????????فکر کنم اشتباه تایپیه؟!
معصومه السادات میرافضلی 12:57 یکشنبه 25 دی 1390
1
 معصومه السادات  میرافضلی
بسیار جالب ممنون
عبدالرحمان آروین پیلی 11:15 شنبه 1 بهمن 1390
2
 عبدالرحمان آروین پیلی
با نظر مهندس سعیدیان موافقم ، باید جمله مورد اشاره مهندس سعیدیان اصلاح شود.
احسان درفشی 23:29 شنبه 1 بهمن 1390
1
 احسان درفشی
با سلام
جناب مرادی عزیز اگر که از این نوشته خوشتان آمده به نظرم برگرفته از کتاب استاد عشق پروفسور حسابی (خدا رحمتشان کند) باشد. (البته قابل توجه جناب آقا یا سرکار خانم مستاجران).
ممنون
م. مستاجران 14:44 سه شنبه 29 فروردین 1391
0
 م. مستاجران
با سلام:
کتاب استاد عشق را مطالعه نمودم واقعاکتاب بسیار زیبایی بود .
ممنون