هیچکس نمیتواند اهمیت ارتباط صحیح با رئیس را انکار کند. اگر بلد نباشید با رئیس خود درست صحبت کنید، ممکن است بهرغم همه توانمندیهای خود از کار بیکار شوید. هر رئیسی هم قلق خاص خودش را دارد. مثلا رئیس شرکتی را درنظر بگیرید که دوست دارد همه به او بگویند، آقای فلانی. او از اینکه کسی با اسم کوچک صدایش کند یا به او بگوید: «آقای رئیس» بدش میآید. حالا کسی پیدا شده که جلوی جمع رئیس را با نام کوچک صدا میزند و جلوی جمع به کتفش میزند و میگوید: «چطوری رئیس!» حتی اگر شما آدم بدبینی هم نباشید، متوجه میشوید که شغل این آدم بهشدت در خطر است. اگر مدتی بعد شنیدید که فرد مورد نظر اخراج شده یا تنزل درجه یافته یا بهجای ارتقای درجه به جای دیگری سنگ قلاب شده است، تعجب نکنید. شما ممکن است بد لباس و ژولیده باشید اما بدون مشکل به کارتان برسید، ممکن است با زیردستان خود خیلی خوشرفتار نباشید اما مشکلی برایتان پیش نیاید، دیر سر کار بیایید و تنبل باشید اما به دردسر نیفتید، اما اگر نتوانید با رئیس خود ارتباط مناسبی برقرار کنید، قطعا دچار مشکل خواهید شد.
قانون شماره 1: هدف داشته باشید
روسا اصولا از وراجی بدشان میآید مگر اینکه قرار باشد خودشان این کار را بکنند. هر مکالمه و ارتباطی که با رئیس خود دارید باید هدفمند باشد. هدف مکالمه شما چیست؟ چقدر باید طول بکشد؟ آیا اصلا باید این مکالمه انجام شود؟
متوجه این نکته باشید: شما هستید که مکالمه را اداره میکنید. شاید رئیس شما مشغول درددل کردن باشد اما این شما هستید که محتوا را مشخص میکنید و ساختار گفتوگو را پایهریزی میکنید، بنابراین وقت او را بیهوده هدر ندهید. حتی اگر در فواصل بین مکالمه او حرف بزند و حرفهای بیربط میزند، بازهم احتمالا اعتقاد دارد وقت او بیشتر از وقت شما ارزش دارد، بنابراین وقت او را به شکلی هوشمندانه بگیرید و کوتاه، مختصر و موثر صحبت کنید.
وقتی هم حرفتان تمام شد، فورا از اتاق بیرون بروید چون قرار است آدم پرمشغلهای باشید.
البته اگر رئیس شما خواست بمانید و با هم درد دل کنید، این کار را انجام دهید اشکالی هم ندارد. ولی کاملا مراقب باشید که پا را از گلیمتان درازتر نکنید. در عین صحبتهای حتی صمیمانه به یاد داشته باشید او رئیس است.
قانون شماره 2: وقت جلسه با ظرافت رفتار کنید
شاید فکر کنید، ماجرا خیلی ساده است اما اینطور نیست. جلسه با رئیس در حضور سایر کارمندان شاید بهنظر امری رایج و کسالتآور باشد اما شما میتوانید با رعایت برخی نکات ساده هم فضای خوبی در جلسه حاکم کنید و هم خودتان از مزایای جلسه با رئیس بهرهمند شوید. نخست اینکه سعی کنید روی رئیس تاثیر مثبت بگذارید. بیدلیل خودتان را بزرگ نکنید و شلوغبازی در نیاورید. فقط سعی کنید امکانات و تواناییهای خود را شناخته و بهموقع آنها را در جلسه ارائه کنید. دوم اینکه اگر لازم بود در حد معقول و ملایم همکاران خود را تشویق و از رقبای خود انتقاد کنید. سومین نکته اینکه سعی کنید ملایم و محترم رفتار کنید. نکته بعدی اینکه اگر میدانید قرار است یکی از افراد حاضر در جلسه جایگزین رئیس شود، بیدلیل او را با خودتان بد نکنید. آخرین نکته اینکه اگر موقعیتش پیش آمد از جملات بامزه و طنزآمیز استفاده کنید. جلسات اداری معمولا کسالتآور هستند و همه را خسته میکنند. گفتن کلمات طنزآمیز همه از جمله رئیس راسرحال میآورد. یادتان باشد جلسات خوب، کوتاه و متمرکز هستند و همه هم نسبت به شما احساس خوبی خواهند داشت. یادتان باشد بهترین جلسه زمانی است که شما (فارغ از اینکه درباره چه چیزی باشد) وقتی از آن بیرون میآیید بیشتر از زمانی که وارد آن شدهاید، احساس قدرت کنید.
قانون شماره 3: حواستان به ایمیل و اساماس باشد
در حال حاضر مردم به شکلی افراطی از لوازم الکترونیکی برای برقراری ارتباط با یکدیگر استفاده میکنند حتی با رئیس خود. در مواردی که کار مهمی دارید، هیچچیز جای ملاقات چهره به چهره را نمیگیرد اما در عینحال میتوان از ایمیل و اساماس هم برای انجام برخی کارهای شغلی استفاده کرد. ایمیل میتواند برای شما کارکرد وسیلهای را داشته باشد که با کمک آن بتوانید در زمینهای کاملا خاص و متمرکز (نه موارد کلی و جامع) تصمیمگیری کنید یا از تصمیم کسی مطلع شوید. کار دیگر اینکه اخبار مرتبط با کار خود را به همکاران اطلاع دهید. اساماس هم دقیقا چنین کاربردی دارد. شما چه در ایمیل چه در اساماس باید کوتاه و مختصر و مفید بنویسید. مثل این مورد: ملاقات با فلانی به خوبی پیش رفت. فردا قرارداد امضا میکنیم. اگر موردی بود به من اطلاع دهید. این اساماس یا ایمیل عالی است اما همین را میتوان به شکل احمقانهای اینطور نوشت: امروز ساعت 10 با آقای فلانی از شرکت...در طبقه... قرار ملاقات داشتیم. ملاقات ساعت 10 و نیم آغاز شد. مذاکرات درباره همکاری در زمینه... و این نوشته میتواند بهراحتی اعصاب رئیس را به هم بریزد. بحث تصمیمگیری هم کاربرد مهمی است. بسیاری از کارکنان در هر دقیقه از روز کاری باید تصمیماتی بگیرند که نیاز به مشاوره و دستور مستقیم رئیس یا در مواردی چراغ سبز او دارد. در این شرایط گاهی ایمیل و اساماس حتی بهتر از تلفنزدن یا ملاقات رودرروست. فقط یادتان باشد در این شرایط باید طوری متن را بنویسید که فقط به بله یا خیر رئیس احتیاج داشته باشید نه اینکه شرحی پر طول و تفسیر بنویسید که از حوصله خارج باشد. یک نکته فرعی اینکه تا حد امکان از فرستادن ایمیل و اساماسهای غیرکاری و بهاصطلاح فورواردی به رئیس خودداری کنید. همین کار که شاید زمانی بامزه بهنظر برسد، ممکن است در آینده به ضررتان تمام شود.
قانون شماره 4: خبر بد را درست منتقل کنید
کسانی که روابط عمومی خوبی دارند به خوبی میدانند چطور تعداد زیادی از اخبار بد و منفی را که خودشان هم در وقوع آن نقش دارند به دیگران و حتی رئیس انتقال بدهند بدون اینکه برای خودشان وجهه بدی ایجاد شود. البته بسیاری از افراد هم هستند که به هر ترتیب ممکن از رساندن اخبار بد به رئیس طفره میروند. یادتان باشد گفتن برخی اخبار به رئیس که میتواند باعث ناراحتی و عصبانیت او شود، درنهایت باعث میشود او بداند شما فرد با انگیزه و متعهدی هستید و از او نمیترسید. بله، رئیس شما ممکن است داد و بیداد کند و با شما خوب برخورد نکند اما معمولا روسا بعدا از حامل خبر ناگوار عذرخواهی میکنند بهخصوص اگر او تقصیرکار نباشد. اگر چنین اتفاقی افتاد بدانید، کار خود را درست انجام دادهاید. بههرحال یادتان باشد وقتی خبر بدی را منتقل میکنید بهخصوص اگر شما هم در ماجرا مقصر هستید حتما مراتب ناراحتی و تاسف خود را هم به رئیس بگویید
قانون شماره 5: بیشتر از دهان، گوشتان را باز کنید
یادتان باشد همیشه همه آدمها دوست دارند در یک مکالمه طرف مقابل بیشتر از آنکه حرف بزند به حرفشان گوش دهد. روسا که جای خود دارند. بسیاری از مردم اعتقاد دارند آنهایی که شنوندههای خوبی هستند، روابطعمومی بهتری دارند، بنابراین بنشینید و گوش کنید. بیشتر از آنکه جواب دهید، سؤال مطرح کنید تا رئیس بیشتر حرف بزند. در انتها رئیس به این نتیجه میرسد که چقدر از گفتوگو با شما لذت میبرد. فقط یک نکته یادتان باشد. حین گفتوگوهای غیرکاری با رئیس، اصلا حرف از پول نزنید مگر اینکه خودش از شما درباره آن بپرسد.
قانون شماره 6: برای ماندن برنامهریزی کنید
اگر وقتی کسی وارد اتاق میشود شما کماکان در حال تایپ هستید، یعنی علاقهای به طرف مقابل ندارید و برای او اهمیتی قائل نیستید. زبان بدن(body language) یک روش ارتباطی بسیار قدرتمند است. وقتی کسی وارد اتاق میشود، حال هر کسی که باشد، اگر شما به او توجه نشان دهید، ادب و شخصیت خود را نشان دادهاید بهخصوص اگر این فرد رئیس باشد، تاثیر خوبی هم روی او خواهید گذاشت.
اگر زندگی شخصی شما بیش از حد شخصی است، یعنی شما چیزی را مخفی میکنید.
در میان گذاشتن همهچیز با دیگران کار اشتباهی است اما اینکه همکاران شما درباره برخی اتفاقات مهم زندگی شما بیاطلاع باشند، ناخوشایند است. مثلا اینکه ندانند هفته دیگر نامزدی شماست یا بهزودی قرار است بچهدار شوید، صورت جالبی ندارد. درمیان گذاشتن مواردی از این دست با همکاران به برقراری ارتباط بهتر در محل کار کمک خواهد کرد.
اگر دفتر شما خیلی خشک است، یعنی شما تصور نمیکنید در این دفتر و شغل باقی بمانید، بنابراین دست به دکوراسیون و اسباب و اثاثیه نمیزنید
اگر رئیس شما وارد یک دفتر خالی و بدون تزیینات شود، این خشکی و خالیبودن را مد نظر قرار میدهد. در ضمن برقراری ارتباط با شما برای او سخت میشود. طوری دفتر کارتان را تزیین کنید، انگار که میخواهید. مدت ها در آن اتاق کار کنید.