چطور در ذهن همکاران و مشتریانمان بمانیم
برای موفق شدن، چه کارفرما باشید و چه کارمند، باید بتوانید در یادها بمانید.
بااینکه لازم نیست جالبترین آدم روی زمین باشید، اما شناختهشده بودن یک از اصلیترین اهداف بازاریابی، تبلیغات و برندگذاری شخصی است.
از دل برود هر آنکه از دیده برفت، و هر که از دل برود از بازار کار هم خواهد رفت.
اما اگر تنها هدف شما این است که برای مقاصد کاری شناخته شوید، جا میمانید. آنهایی که برای اهداف درست، بهیادماندنی هستند معمولاً زندگی غنیتر، بهتر و راضیکنندهتری دارند.
پس کارت ویزیتهای پرزرقوبرق و گزارههای ارزش فردی و انتخاب لباسهای ویژه را فراموش کنید.
اینجا به شما یاد میدهیم چطور بهیادماندنی شوید و لذت بیشتری ببرید.
۱. نبینید، انجام دهید.
هرکسی میتواند درمورد فیلم و تلویزیون و یا حتی کتاب نظر دهد. به همین دلیل است که نظر افراد اغلب سریع فراموش میشود. چیزی که شما میگویید جالب نیست، آنچه انجام میدهید جالب است.
زندگیتان را به جای تماشا کردن با فعالیت کردن بگذرانید. مطمئن باشید اتفاقات جالبی برایتان میافتد. اتفاقات جالب بسیار خاطرهانگیزتر و بهیادماندنیتر هستند.
۲. کاری غیرعادی انجام دهید.
یک دایره بکشید و همه وسایلتان را داخل آن بگذارید. دایره شما مثل دایره بقیه خواهد بود: همه کار میکنند، همه خانواده دارند، همه خانه، ماشین و لباس دارند…
همه ما دوست داریم فکر کنیم که خاص هستیم اما متاسفانه همه ما یکجور هستیم و یکجور بودن اصلاً به یادماندنی نیست.
به همین خاطر سعی کنید هرازگاهی کاری غیرعادی انجام دهید. به کوهستانی که هیچکس برای کوهنوردی نمیرود بروید (حتماً آب با خودتان ببرید). با دخترتان مسابقه بدهید تا ببینید کدامتان میتوانید بیشتر شنا کنید. یا یک روز کارتان را در یک کافیشاپ انجام دهید تا آدمهای مختلفی را ببینید و چیزهای زیادی درمورد مردم و خودتان یاد بگیرید.
هرکاری که میکنید، هرچه غیرمنطقیتر و بیبازدهتر باشد بهتر است. هدفتان این نیست که کاری ارزشمند انجام دهید؛ هدف این است که تجربه کسب کنید.
تجربیات، مخصوصاً تجربیات غیرعادی، زندگیتان را غنیتر و جالبتر میکنند.
۳. یک ماموریت بیارزش راه بیندازید.
شما فوقالعاده متمرکز و بیاندازه کارآمد هستید.
همچنین شدیداً حوصلهسربر.
وقتی جوان بودید و ایدههای احمقانه را باوجود نتایج غیرمنطقیشان دنبال میکردید، به یاد دارید؟ مثل سر کشیدن یک بطری نوشابه بدون وقفه.
این کارها باوجود بیمعنا و غیرمفید بودنشان بسیار مفرح بودند. درواقع هرچه بیمعناتر و بیهدفتر بودند، لذت بیشتری به شما میدادند.
پس فقط یکبار هم که شده کاری کنید که آدمبزرگها دیگر انجام نمیدهند. برای دیدن یک گروه موسیقی هشت ساعت رانندگی کنید یا هر کار دیگری که هیچکس حاضر به انجامش نیست.
مطمئن باشید این کارتان همیشه به یاد خودتان و بقیه خواهد ماند.
۴. به یک جنبش ملحق شوید.
آدمها به کسانیکه به دیگران توجه میکنند، توجه خواهند کرد. وقتی برای چیزی یا هدفی میایستید، از دیگران جدا خواهید بود.
۵. اجازه بدهید دیگران کارهایتان را بفهمند.
آدمهایی که خودستایی میکنند برای کاری که انجام دادهاند به یاد نمیمانند؛ برای خودستا بودنشان در ذهنها میمانند.
کار خوب انجام دهید و مطمئن باشید بقیه میفهمند. هرچه کمتر درمورد کارهای خوبتان حرف بزنید، بیشتر به یاد دیگران خواهد ماند.
۶. از خودتان فراتر روید.
بیشتر اوقات در کارتان با احتیاط گام برمیدارید. از هر احتمال شکست دوری کرده و درعین حال برای مطمئن شدن از اینکه دستاوردهایتان روز به روز بالاتر میرود، احتمال موفقیت را بالا میبرید.
به ناچار این رویکرد به زندگی خصوصیتان هم کشیده میشود.
بنابراین میدوید اما وارد مسابقه نمیشود چون نمیخواهید که بازنده شوید. میخوانید اما وارد هیچ گروه موسیقی نمیشوید چون فکر میکنید مثل بهترین خوانندهها نخواهید بود.
دوست دارید تصویری که از شما به ذهن میماند، ایده آلترین تصویر باشد و فکر میکنید که شما یک انسان نیستید، یک رزومه کاری هستید.
دست از ایده آل به نظر رسیدن بردارید. نقصهایتان را بپذیرید. دچار اشتباه شوید. چیزهای مختلف را امتحان کنید و بگذارید که شکست بخورید.
و وقتی که شکست خوردید با خودتان با مهربانی و بخشندگی رفتار کنید.
وقتی اینکار را بکنید، مردم مطمئناً شما را به خاطر میسپارند چون کسانیکه میل به شکست داشته باشند و از آن نترسند بسیار کم هستند و کسانیکه تواضع و بخشایش نشان میدهند بسیار نادرند.